بدون تردید پیوستگى و ارتباط امام حسین (ع) با آخرین حجت الهى حضرت بقیةاللَّه(ع) بسیار بارز و در خور تعمق است؛ چرا که با بررسى ابعاد مختلف پیوند این دو حجت الهى بهخوبى چگونگى فراهم شدن بستر حاکمیت احکام و ارزشهاى الهى در سرتاسر عالم مشخص مىشود. بنده در ذیل به اختصار با تحقیق و بررسی چند نمونه از این پیوستگی و شباهتهای قیام امام حسین (ع) با مهدی موعود (عج) را برای شما خوانندگان عزیز ذکر می کنم.
1- امام مهدی (ع) از تبار امام حسین (ع) :
در مجموعه روایات منقول از پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها تصریح شده است که منجى عالم بشریت حضرت مهدى(ع) از نسل امام حسین(ع) است. از جمله روایت شده است که پیامبراکرم(ص) در یکى از روزهاى آخر عمر مبارکشان در حالى که دستشان را به شانه امام حسین(ع) گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا(ع) فرمودند:
مهدى این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر اینکه مردى از اولاد حسین(ع) قیام کرده و جهان را باعدل و داد پر سازد. در این باره خود امام حسین(ع) نیز مىفرمایند:
نهمین فرزند من، قائم به حق است خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دین را حاکمیت خواهد بخشید. او حق را برخلاف میل مشرکان و دشمنان احقاق خواهد کرد.
2- تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدی (ع) :
امام حسین(ع) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) و از بین بردن بدعتهایى که در نتیجه حاکمیت بنى امیه در دین ایجاد شده بود قیام کردند. از طرف دیگر وقتى اهداف قیام منجى عالم بشریت و ویژگیهاى حکومت جهانى آن حضرت را مورد بررسى قرار مىدهیم همین اهداف و انگیزهها حتى با تعابیر مشابه با تعابیر بهکار رفته در مورد نهضت حسینى قابل مشاهده است. امام صادق (ع) مىفرمایند:
حضرت مهدى(ع) تمام بدعتهاى ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین خواهد برد و در مقابل، تکتک سنتهاى نبوى را به اجرا در خواهد آورد.
3- مهدی (ع) منتقم خون حسین (ع) :
یکى از القاب حضرت مهدى(ع) منتقم است. در توضیح علت برگزیده شدن این لقب برای آن حضرت مطالب زیادى در سخنان اهل بیت(ع) وارد شده است. از جمله در روایتى که از امام محمدباقر(ع) نقل شده، وقتى از آن حضرت سؤال مىکنند که چرا فقط به آخرین حجت الهى قائم گفته مىشود؟ آن حضرت در پاسخ مىفرمایند:
چون در آن ساعتى که دشمنان، جدم امام حسین(ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتى در حالى که ناله سرداده بودند عرض کردند پروردگارا! آیا از کسانى که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید کردند در مىگذرى؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحى فرستاد که: اى فرشتگان من! سوگند به عزت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هرچند بعد از مدت زمان زیادى.
همچنین روایت شده است که حضرت مهدى(ع) پس از ظهور بین رکن و مقام براى مردم خطبه خواهد خواند و در مهمترین قسمت خطبه به صورت مکرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین(ع) را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:
اى مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهى که همه ستمگران را به سزاى اعمالشان خواهم رساند و حق مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. اى اهل عالم! جدم حسین بن على(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عریان در روى خاکها رها کردند. دشمنان از روى کینه توزى جدم حسین(ع) را ناجوانمردانه کشتند...
در حقیقت مهدی موعود (عج) با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین(ع) را به جهانیان خبر مىدهد. نوید انقلابی جهانی که پیوند عمیق و دیرینی با قیام عاشورای حسینی دارد. انقلابی که جهان را از عدل و داد پر می کند. انقلابی که من و شما و تمام جهان در انتظارش هستند.براستی آن دم که آفتاب عاشورا غروب می کرد همه میدانستند که طلیعه فجر ظهور موعود در راه است.
- ثقه الاسلام جناب آقای حاج شیخ علی رضا گل محمدی ابهری زنجانی، شب 27 جمادی الثانی سال 1416 هـ ق در حرم مطهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام نقل کردند:
یکی از اهالی کربلا، عربی را میبیند که در حرم حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام کنار ضریح مطهر ایستاده و با حضرت سخن میگوید: آقا جان، صد دینار از شما پول میخواهم؛ میدهی که بده و اگر نمیدهی میروم به حرم حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام شکایت شما را به آن حضرت میکنم. سپس سرش را به طرف ضریح مطهر برده و میگوید: فهمیدم، فهمیدم! و از حرم بیرون میرود. عرب مزبور به بازار رفته و به یکی از مغازه داران میگوید: آقا فرموده است صد دینار به من بده. او میگوید: نشانی شما از آقا چیست؟ میگوید: به این نشان، که پسر شما مریض شده و شما صد دینار نذر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام کردی؛ بده! و او هم صد دینار را میدهد. ناقل میگوید: به مرد عرب گفتم: چطور شد با حضرت صحبت کردی و نتیجه گرفتی. گفت: به حضرت گفتم اگر پول ندهی، میروم شکایت شما را به برادرت امام حسین علیه السلام میکنم. اینجا بود که دیدم حضرت، داخل ضریح ظاهر شد و در حالیکه روی صندلی نشسته بود، حوالهای به من داد، من هم رفتم و از بازار گرفتم.
- جناب حجهالاسلام و المسلمین آقای سیداحمد قاضوی در تاریخ 26 صفر الخیر 1417 ق نقل کردند که مرحوم آیه الله حاج شیخ محمد ابراهیم نجفی بروجردی میفرمودند:
زمانی که در عراق بودیم، یک روز در صحن مطهر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام با عدهای از رفقا نشسته بودیم، که ناگهان دیدیم عربی وارد صحن مطهر شد. وی پسر بچهای 6 - 7 ساله را بر روی دست حمل میکرد که به نظر میرسید جان خود را از دست داده و مرده است. پدر بچه اشاره به ضریح مطهر حضرت کرده و گفت: ای عباس بن علی علیهما السلام، اگر شفای پسرم را از خداوند نگیری شکایت شما را به پدرت علی علیه السلام میکنم. با دیدن این صحنه، به ذهن ما رسید که به او بگوییم اگر درخواستی هم داری باید با حضرت مؤدبانه صحبت کنی و این گونه عتاب و خطاب با این بزرگوار درست نیست. هنوز فکر کردن ما به پایان نرسیده بود که دیدیم بچه چشمانش را باز کرده، به پدر گفت: بابا مرا بر زمین بگذار!
همة ما از مشاهدة این صحنه بسیار منقلب شدیم و به چشم خود دیدیم که بچه شفا یافته است.
السلام علیک یا ابا عبد الله و علی الارواح التی حلت بفنائک
بر گوش جانم میرسد هر لحظه زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
محرم، عاشورا، عاشورا، آه آه آه ...................
عاشورا درس نجات شیعه در اوج طوفان است. عاشورا تنها علاج بحران هویت در جامعه اسلامی است. عاشورا آموزش شیوه عملی برخورد شیعه در زمان براندازی کامل انقلاب اسلامی است. تفسیر عاشورا در متن زیارت عاشورا نهفته است که اگر زیارت عاشورا نبود، عاشورا تفسیر شدنی نبود.
زیارت عاشورا همان زیارتی است که ملائک حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را با آن زیارت می کنند.
زیارت حسین همان زیارت عاشورا و زیارت عاشورا مرثیه برای آن آقای غریبی ست که تشنه بر سر نی هل اتی میخواند.
زیارت عاشورا سفینه النجاتی ست که اگر شیعیان در آن تدبر نمایند و به اسرار آن پی ببرند و به آن تمسک جویند، آنان را از طوفانهای ظلم و جور ستمگران نجات خواهد داد.
زیارت عاشورا هشدار دهنده جامعه از صفات پستی است که موجب دور شدن افکار عمومی از اندیشه و فرهنگ اهل البیت علیهم السلام گشت.
وقتی زیارت عاشورا میخوانی گویا ائمه اطهار همگی در زیارت عاشورا فریاد می زنند :
ای شیعیان ما، زیارت عاشورا به قیمت شهادت حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام و به قیمت شهادت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و به قیمت قطعه قطعه شدن حضرت علی اکبر (ع) و پرپر شدن حضرت علی اصغر (ع) و همچنین به قیمت اسارت حضرت زینب و خاندان و فرزندان رسول خدا علیهم السلام پدید آمده است.
ای شیعیان ما، مبادا با غفلت و سستی و خوشگذرانی و بی طرفی در معرکه حق و باطل، خود را از خدمت در رکاب حضرت مهدی (عج) محروم نموده و حسین زمان خود را تنها بگذارید.
بیاییم در این محرم و این عاشورا دست بیعتی دوباره با مهدی موعود دهیم و نوای عاشورا را با هم زمزمه کنیم.
یا حق
التماس دعا
راست و دروغش با خود آقای نوستر آداموس ولی خوندنش خالی از لطف نیست :
دژ نظامى، مملو مىشود،
و یک آرمانگراى کهنسال [امام خمینى (ره)]
نشانههاى نیرا (سرزمین ایران) را
به اهالى ژنو [سازمان ملل متحد]
نشان خواهد داد.6
رهبر پاریس،
اسپانیاى بزرگ را اشغال مىکند،
کشتیهاى جنگى
در برابر مسلمانان [محمدىها] که از پارتیا [ناحیهاى در ایران] و مدیا [ناحیهاى در ایران] برخاستهاند، مىایستند. آن مرد، سیکلاد [اروپا] را تاراج مىکند، و آنگاه انتظارى بزرگ در بندر یونان حکمفرما مىشود.
در مجموع نوسترآداموس به این موضوع به صراحت اشاره مىکند که ایران (پارت، نیرا، پرشیا، مدیا) با کمک مسلمانان سراسر جهان، از جمله کشورهاى عربى و مخصوصاً سوریه، عربستان سعودى و لیبى حکومت مقتدرى را تشکیل مىدهند و پس از جنگى مذهبى که هسته آن از لبنان شروع مىشود و عمدتاً بر علیه اسرائیل است، جهان را به تسخیر خود درمىآورند و سپس جنگى جهانى و عظیم رخ خواهد داد و جهان نابود خواهد شد.7
در هنگامه دمیدن خورشید،
آتش بزرگ، دیده خواهد شد؛
صدا و روشنایى،
در امتداد شمال، ادامه خواهد یافت.
در میانه کره خاک،
مرگ و آواى مرگ، شنیده خواهد شد؛
مرگ از درون سلاحها،
آتش و خشکسالى
آنان را به انتظار خواهند نشاند.
در خاتمه، این سرزمین به واسطه جنگ جهانى سوم نابود و نامسکون خواهد شد.8
سرزمین مسکونى،
از سکنه خالى خواهد شد؛
براى به دست آوردن سرزمینها،
جدال و اختلاف شدیدى درمىگیرد؛
قلمروها به مردانى سپرده خواهد شد؛
که از غرور و سربلندى تهى خواهند بود.
سپس، براى برادران بزرگ،
نفاق و مرگ
پیش خواهد آمد.
و از چنین برمىآید که ایران، جهان را ابتدا از طریق حمله به ترکیه (و مقدونیه) به تصرف خود درخواهد آورد:
شب در آسمان، مشعلى رو به خاموشى، دیده خواهد شد. در مرکز رن، جنگ و خشکسالى به بار مىآید، کمک خیلى دیر مىرسد. پرشیا (ایران) حمله آورده و ماگدونیا و در جاى دیگر مىگوید: (مقدونیه) را به محاصره درمىآورد.9
تو اى فرانسه!
اگر،
از آبهاى لیگوریا گذر کنى؛
خود را،
در میانه دریا و جزایر،
در محاصره خواهى یافت؛
و پیروان محمد،
در برابر تو خواهند ایستاد.
و همچنین
تو، اى دریاى آدریاتیک!
استخوان خران و اسبان را
خواهى جوید.10
و باز مىگوید:
آن مرد،
با سلاحها و آتش درخشان،
در نزدیکى دریاى سیاه،
از پرشیا براى تسخیر ترابوزان
خواهد آمد.
فاروس و میتیلن به لرزه در خواهد آمد؛
خورشید،
دریاى آدریاتیک را که مملو از اجساد اعراب است؛
روشن خواهد کرد.11
و سپس نوسترآداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدریجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مىدهد:
کسوفى در پیش خواهد بود که از زمان آفرینش گیتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسیح و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنین ظلمتى به خود ندیده است...12
که در این مورد آیات مربوط به قیامت در سوره قیامت به ذهن انسان تداعى مىشود:
فإذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر یقول الإنسان یومئذ أین المفرّ.
هنگامى که بینایى خیره مىگردد، و ماه فرو مىرود، و خورشید و ماه گرد هم آیند، آن روز انسان مىگوید: به کجا فرار کنم؟
مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پیش خواهد تاخت. از سوى اهالى بیزانس به او خیانت خواهد شد. از شهر قدیمى رودس به پیشواز او خواهند آمد، از جانب هانگرى [مجارستان] متحمل آزار بسیار خواهد شد.13
در حوالى دریاى آدریاتیک بر اثر توفانى عظیم، کشتى غرق مىشود و زمین به لرزه درآید و به سوى آسمان پرتاب مىشود و دوباره فرو مىافتد؛ در مصر جنبش پیروان محمد افزایش مىیابد و پیکى به (آن سوى مرزها) فرستاده مىشود تا خبر را اعلان کند.
... شهرها آلوده و کثیف گشته، باعث اعتراض و شرمسارى زیادى خواهد شد، و تاریکى و جهل فقط با درخشش نور از بین مىرود و با تغییراتى حکومت جهل و ظلمت پایان خواهد یافت...
رهبرى اصلى مشرق زمین با شورشهاى زیادى روبرو خواهد شد، که اکثراً از طرف شمالىها و غربىهاى مغلوب شده است، که عدهاى کشته و برخى مورد آزار قرار گرفتهاند و بقیه در حال گریزند و فرزندانشان که از زنان متعددى هستند، زندانى شدهاند.14
م.پ. ادوارد در کتاب خود در باب پیشگوئیهاى نوسترآداموس نقل مىکند که سانتورى هشتم، قطعه 6 مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است:
... جنگ و خونریزى براى مرتبه سوم حتمى است؛ آتش به حدى است که دریاها به جوش مىآید و از دولتها فقط دو دولت و از جهان فقط نیمى باقى مىماند...15
شاهزاده لیبیایى [که نماینده حکومت ایران است] در غرب به قدرت خواهد رسید، یک فرانسوى از اعراب به شدت مکدر خواهد شد، دانشمند ادیب [ادبا] خود را با اوضاع وفق خواهند داد، زبان عرب بر فرانسه پیشى مىگیرد...16
در نزدیکى سوربن جهت حمله به مجارستان
قهرمانى از اهالى برودها [سیاهپوستان] به آنان هشدار خواهد داد.
رهبر بیزانس، سالون از اسلاوینا،
آنان را به شریعت محمد[(ص)] در خواهد آورد.
همچنین نوسترآداموس در چنین مىسراید که:
امپراتورى مقدس به آلمان خواهد آمد؛
پیروان اسماعیل جایگاه بىمانع خواهند یافت.
آدمهاى نادان همچنان خواستار کارمانى [شریعت کهنه] هستند. تمامى حمایت کنندگان [محمدص] سراسر گیتى را خواهند پوشاند.17
بنابراین، نوسترآداموس در اغلب سانتورىها از جمله سانتورى 5 نسبت به فتح جهان به وسیله شریعت حضرت محمد(ص) به غرب و تمدن غربى هشدار مىدهد و به جهانیان اعلام مىکند که روزى مسلمانان به رهبرى ایران و تمدن ایرانى بر جهان مسلط خواهند شد که این بىشک در پیوند با گسترش و جهانى شدن انقلاب اسلامى ایران است.
آن هنگام که بوی عطر یاس می پیچد در غروب جمعه هایم می خواهمت و آن هنگام که از تمام دنیا دلم می گیرد دوست دارم فریاد کنم و ندای این المهدی را به گوش تمام عالم برسانم
مهدی جان فقط به امید دیدن توست که این رنج بار زندگی را میتوان تحمل کرد و فقط به امید در رکاب تو بودن است که ایلیای من پا به این عرصه خاکی گذاشته است . میخواهم و میدانم که او میتواند یار تو باشد. آقا جان اگر به غلامی قبولش نمایی، اگر .... یعنی میشود ؟
کاش لباس رزم را میشد آسان خرید . کاش چلچله ها که غروب به خانه شان باز می گردند سلام ما را به تو برسانند و بگویند که ما در تدارک آمدنت خیابانها را آب و جارو کرده ایم و گلباران قدومت را به انتظار نشسته ایم.
آقا جان کاش مدینه باشم وقتی می آیی، کاش مدینه باشم وقتی تربت یاس کبود را به همه نشان میدهی. کاش باشم آن دم که باید باشم آخر مگر برای تشییع جنازه مادرت نوکر نمیخواهی ؟ کاش باشم آن دم که باید باشم، کاش ..... کاش
چه خوش است در هوایت به دمی نفس کشیدن
چه خوش است بینهایت شدن و ز دل پریدن
گل باغ آسمانی، دل من هوای تو کرد
دم آخرم بیا تو چو دلم نوای تو کرد
این چند قلم فرسایی را از باب افتتاح وبلاگم نوشتم، نامش را مهدی نامه گذاشتم تا هر چه برای او و خودم نوشتم یک معنی را بدهد. مهدی نامه ای برای مهدی موعود و مهدی نامه ای برای من حقیر.